• وبلاگ : حرفها و خاطره هاي من و عشقم
  • يادداشت : ببخشيد . . .
  • نظرات : 0 خصوصي ، 27 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + عشق 
    ...راستي ماهي خانوم ......الان داشتيم آماده برگشتن ميشديم .....داشتيم ميرفتيم فرودگاه ......ديشب تا دير وقت کنار ساحل من آبجو ميخوردم و به معناي واقعي مست مست مست بودم . طوريکه به زور سوار تاکسي شدم ....شب بدي بود ....امروزم روز بدي بود ..... ولي اينروزا از اونروزا هم بدتره ...