من سردم است و ميدانم که از تمامي اوهام سرخ يک شقايق وحشيجز چند قطره خونچيزي بجا نخواهد ماند .مثل سکوت هاي ميان کلام هاي محبت عريانمو زخم هاي من همه از عشق استاز عشق ، عشق ، عشق .