• وبلاگ : حرفها و خاطره هاي من و عشقم
  • يادداشت : خونه اميد
  • نظرات : 0 خصوصي ، 11 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + عشق 
    سپيده خانم

    اولا : ما باهم زن و شوهر بوديم نه دوست ....
    دوما : بخدا نميتونم تو چشم هيچ دختري نگاه کنم ، به چند علت : ما اونوقتا همه چيه همديگه بوديم و از لحظه لحظه باهم بودنمون به بهترين وجه ممکن لذت ميبرديم .....نميدوني چه لحظه هاي قشنگي داشتيم ........به همين خاطر من توقعم خيلي خيلي بالاست و هيچکي نميتونه اونا رو براورده کنه . از طرفي ما باهم قول و قرارهايي گذاشتيم و قرار شد که من ديگه با کسي دوست نشم ..............