• وبلاگ : حرفها و خاطره هاي من و عشقم
  • يادداشت : شب عروسي دوستم . . .
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ماهي كوچولووو 

    چه هيجان انگيز
    + عشقت 
    فدات شم واقعا عجب شبي بود . ولي يه جا رو آبروداري کردي و نگفتي و اون اين بود : . . . . من اونقدر مست شدم که بالا آوردم . . . . . . . حالا خودم گفتم تا تو باشي که يه خاطره رو کامل تعريف کني . در ضمن يه بار ديگه ، شايدم 100 بار ديگه بايد اون لباساي خشگلتو واسم بپوشي تا من بغلت کنمو ببوسمت . . . . .
    + عشقت 
    عزيزم بهتره که اينو مثل يه داستان تعريف کني ، تا اينکه خطاب به من بگي . مثلا : شب 26 شهريور عروسي دوستم بود ، توي يه باغ در لواسان ............ مست شدن منو هم بنويس ، دهن خودتم بوي خوب مشروب ميداد . . . .. . . . ازت عکس انداختم . شام نخورديم گرسنه مونديم . . . .