سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سزاوارترین مردم به خدمت، دانشمند است . [عیسی علیه السلام]
حرفها و خاطره های من و عشقم

سلام عشقم، حالت چطوره؟

من خوبم، خوب خوب خوب، اما تو باور نکن! چیزیم نیست فقط یه کم زیادی دلم گرفته!

نمیدونم چرا ! دلم حسابی اشوبه. البته اصلاً مهم نیست. میدونم که نباید با تو اینطوری حرف بزنم، اما برای گفتن حرفام فقط تورو دارم. نمی شه که همیشه بخندم، همیشه پرشور باشم، یه وقتایی هم باید از درن ناراحت باشم. تا عمق وجودم.

نگو که تو هیچوقت اینطوری نمی شی، فرق من و تو اینه که تو خیلی توداری و من اما . . .

می بینی که همه مردما هم میگن! می گن: "آهای خانم، حرفاتو واسه خودت نگه دار."

ولی من نمیتونم. اصلاً اگه تو هم نمی تونی این همه آشفتگی منو بخونی، هیچ اسراری نیست. نخون! ول کن بزار یه گوشه وبلاگمون بمونه. منم هروقت فرصت کردم فایلامونو آرشیو کنم، پاکش می کنم.

عشقم امروز آخرین روز پاییز بود، آخرین روز پاییزیمون هم تموم شد . . .

 

حالا من فدات شم،‌ قربونت برم، ... بقیه شو فقط فقط یواشکی به خودت می گم عشقم.

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط باران آسمانی 89/9/30:: 7:17 عصر     |     () نظر