سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و او را گفتند اگر در خانه مردى را به رویش بندند روزى او از کجا سوى او آید ؟ فرمود : ] از آنجا که مرگش بر وى در آید . [نهج البلاغه]
حرفها و خاطره های من و عشقم

آهنگ سایه عشق-مهستی

ای کاش خدا ما رو خسته از هم نکنه
خدا تنهایی رو نصیب آدم نکنه
نمی میره کسی که شد دلش زنده به عشق
خدا سایه ی عشق رو از سرم کم نکنه

بی عشق نفس کشیدنم دشواره
بی عشق دقیقه ها پر از آزاره
بی عشق هواسم به گل گلدون نیست

گلهای تو باغچه بوته های خاره
گلهای تو باغچه بوته های خاره

ای عشق می دونم که با من هم نفسی
می میرم اگه یک روز به دادم نرسی
این عشقه که حافظ رو غزل گو می کنه
این عشقه که آدم به خدا رو می کنه

بی عشق نفس کشیدنم دشواره
بی عشق دقیقه ها پر از آزاره
بی عشق هواسم به گل گلدون نیست

گلهای تو باغچه بوته های خاره
گلهای تو باغچه بوته های خاره


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط باران آسمانی 89/9/14:: 9:43 عصر     |     () نظر
لالایی کن بخواب خوابت قشنگه
گل مهتاب شبا هزارتا رنگه
یه وقت بیدار نشی از خواب قصه
یه وقت پا نذاری تو شهر غصه
لالایی کن مامان چشماش بیداره
مثل هر شب لولو پشت دیواره
دیگه بادبادک تو نخ نداره
نمیرسه به ابر پاره پاره
همه چی یکی بود و یکی نبوده
به من چشمات میگه دریا حسوده
اگه سنگ بندازی تو آب دریا
میاد شیطون با من به جنگ و دعوا
دیگه ابرا تو رو از من میگیرن
گلای باغچه مون بی تو می میرن
لالایی کن لالایی کن مامان تنهات نمیذاره
دوستت داره دوستت داره میشینه پای گهواره


نوشته شده توسط باران آسمانی 89/9/8:: 8:57 عصر     |     () نظر

 خواننده: داریوش

شاعر: ایرج رزم جو

آهنگساز: پرویز مقصدی

تنظیم کننده: پرویز مقصدی

  لالا می‌گم برات خوابت نمیاد
بزرگت می‌کنم یادت
     نمیاد
لالا کن بوته خوشرنگ پنبه

که با ما دست این دنیا به جنگه


شب
   مهتابی امشب دوباره
مامات رفته دل من بی‌قراره

مامات رفته به جاده
تباهی
الهی بشکنه قلبش الهی

می‌خواست با فقر و بدبختی بجنگه

می‌گفت بیهوده
مردن خیلی ننگه
اجل اومد رسید هنگام مرگش

فنا شد در فساد اون قلب
تنگش


سفارش کرده غمخوار تو باشم

به روز و شب پرستار تو باشم

بزرگ شی و
بجنگی با گناه‌هاش
که سامونی بگیره آرزوهاش


حالا من موندم و تو توی
خونه
عزیزم قلب تو خیلی جوونه

حالا من موندم و تو توی خونه

عزیزم قلب تو
خیلی جوونه

 



نوشته شده توسط باران آسمانی 89/9/8:: 8:52 عصر     |     () نظر

تو که دستت به نوشتن آشناست
دلت از جنس دل خسته ی ماست
دل دریا رو نوشتی همه دنیا رو نوشتی
دل ما رو بنویس
دل ما رو بنویس

بنویس هر چه که ما رو به سر اومد
بد قصه ها گذشت و بدتر اومد
بگو از ما که به زندگی دچاریم
لحظه ها رو میکشیم نمی شماریم
بنویس از ما که در حال فراریم
توی این پائیز بد فکر بهاریم

دست من خسته شد از بس که نوشتم
پای من آبله زد بسکه دویدم
تو اگر رسیده ای ما رو خبر کن
چرا اونجا که توئی من نرسیدم
تو که از شکنجه زار شب گذشتی
از غبار بی سوار شب گذشتی
تو که عشقو با نگاه تازه دیدی
بادبان به سینه ی دریا کشیدی


بنویس از ما که عشقو نشناختیم
حرف خالی زدیم و قافیه باختیم
بگو از ما که تو خونمون غریبیم
لحظه لحظه در فرار و در فریبیم

بگو از ما که به زندگی دچاریم
لحظه ها رو میکشیم نمی شماریم

دل دریا رو نوشتی همه دنیا رو نوشتی
دل دریا رو نوشتی همه دنیا رو نوشتی
دل ما رو بنویس
دل ما رو بنویس



نوشته شده توسط باران آسمانی 89/8/23:: 11:47 عصر     |     () نظر

عشقم،‌اون شب تو مهمونی از آ... خواستم این آهنگو وقتی تو اومدی بزاره!‌ شاید خیلی قشنگ نباشه،‌ولی منو به یاد چشمای تو می اندازه!

تو که چشمات خیلی قشنگه
رنگ چشمات خیلی عجیبه
تو که این همه نگاهت
واسه چشمام گرمُ نجیبه


می دونستی که چشات شکل یه نقاشیه که تو بچگی میشه کشید
می دونستی یا نه؟ می دونستی یا نه؟
می دونستی که توی چشمای تو رنگین کمونو میشه دید
می دونستی یا نه؟ می دونستی یا نه؟

می دونستی که نموندی
دلمو خیلی سوزوندی
چشاتو ازم گرفتی
منو تا گریه رسوندی

می دونستی که چشامی همه ی آرزوهامی
می دونستی که همیشه تو تموم لحظه هامی

تو که چشمات خیلی قشنگه
رنگ چشمات خیلی عجیبه
تو که این همه نگاهت
واسه چشمام گرمُ نجیبه

می دونستی همه ی آرزوهامو واسه ی چشم قشنگ تو پروندم، رفتش
می دونستی یا نه؟ می دونستی یا نه؟
می دونستی که جوونیمو واسه چشم عجیب تو سوزوندم، رفتش
می دونستی یا نه؟ می دونستی یا نه؟

می دونستی که نموندی
دلمو خیلی سوزوندی
چشاتو ازم گرفتی
منو تا گریه رسوندی

می دونستی که چشامی همه ی آرزوهامی
می دونستی که همیشه تو تموم لحظه هامی.....

این آهنگ از یه خواننده جدید به نام مهرنوشه که من صداشو دوست دارم . . . البته بک میلیونیوم صدای تو دوسش ندارم نازنینم. دلم واسه صدای تو و ترانه خوندنای تو تنگ شده عشقم. هیچ میدونی کی تاحالاست واسم ترانه نخوندی؟؟؟؟



نوشته شده توسط باران آسمانی 89/8/23:: 12:26 صبح     |     () نظر

عشق فریب دو نگاه نمی دونم
یا اینکه حدیث یه گناه نمی دونم نمی دونم

عشق تمنای دو قلب نمی دونم
یا اینکه رفیق نیمه راه نمی دونم نمی دونم

ای عشق عزیز هر چه هستی من بنده درگاه تو هستم
تا یک قدمی به مرگ مانده ای عشق هوا خواه تو هستم

عشق سؤال بی جوابه
تأثیر پیاله شرابه

در سینه نشوندنشه ثوابه
یا اینکه حبابه روی آبه
نمی دونم نمی دونم

عشق سؤال بی جوابه
تأثیر پیاله شرابه

در سینه نشوندنشه ثوابه
یا اینکه حبابه روی آبه
نمی دونم نمی دونم

عشق فریب دو نگاه نمی دونم
یا اینکه حدیث یه گناه نمی دونم نمی دونم

عشق تمنای دو قلب نمی دونم
یا اینکه رفیق نیمه راه نمی دونم نمی دونم

من عشق رو پیشونی بر خاک بجویم
بر چهره عاشقان غمناک بجویم

بر چشم به اشک آمده مست خرابات
یا پیش فقیه مست و دلپاک بجویم

ای عشق عزیز هر جه هستی من بنده درگاه تو هستم
تا یک قدمی به مرگ مانده ای عشق هوا خواه تو هستم

عشق فریب دو نگاه نمی دونم
یا اینکه حدیث یه گناه نمی دونم نمی دونم

عشق تمنای دو قلب نمی دونم
یا اینکه رفیق نیمه راه نمی دونم نمی دونم


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط باران آسمانی 89/8/9:: 9:18 عصر     |     () نظر

برای من نوشته، گذشته ها گذشته، تمام قصه ها هوس بود.. برای او نوشتم، برای تو هوس بود، ولی برای من نفس بود…
کاشکی خبر نداشتی، دیوونه ی نگاتم.. یک مشت خاک نا چیز، افتاده ای به زیر پاتم…
کاشکی صدای قلبت، نبود صدای قلبم.. کاشکی نگفته بودم، تا وقتی جون دادن باهاتم…
نوشته، هر چه بود تموم شد.. نوشتم عمر من حروم شد…
نوشته، رفته ای ز یادم.. نوشتم، شمع رو به بادم…
نوشته، در دلم هوس مرد.. نوشتم، دل توی قفس مرد…
کاشکی نبسته بودم، زندگیمو به چشمات.. کاشکی نخورده بودم، به سادگی فریب حرفات…
لعنت به من که آسون، به یک نگات شکستم.. به این دل دیوونه، راه گریزو ساده بستم…<**ادامه مطلب...


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط باران آسمانی 89/8/8:: 10:2 عصر     |     () نظر
<      1   2