فصل آشنایی- ابی
کاش لحظه های رفتن نمی بارید اشک چشمام
حق حق دلتنگیامو میشکستم توی رگهام
دل پر تحملم از گریه ی من گله داره..
چهره ی سرخ غرورم از شکستم.. شرمساره
باغ پیوند من و تو پره از عطر اقاقی
فصل آشنایی ما سبز خواهد ماند باقی..
همه ی آنچه که دارم پیشکش سادگی تو
سوگلی ترانه هایم هدیه ی یکرنگی تو
فکر من نباش مسافر به سپیده ها بیندیش
چشم فرداها به راهه .. راه سختی مانده در پیش..
ای تولد دوباره فصل آغاز من و توست
ای رها از رخوت تن وقت پر کشیدن توست
ای رها از رخوت تن وقت پر کشیدن توست..
کلمات کلیدی: