این روزها ....
این روزها ندارم دردی برای گفتن پایی برای رفتن رنجی برای بردن این روزها چه گویم؟این روزهای قحطی حتی غمی نمانده با من برای خوردن من مانده ام ویادی از روزهای رفته وز حسرتی گزنده دندان بهم فشردن بردار دست ای مرگ از روی شانه هایم انگیزه ای ندارم حتی برای مردن...
کلمات کلیدی: