سلام به شما دوستان عزیز و با محبتی که به وبلاگ ما سر می زنید و از همه مهمتر واسمون نظرتونو میذارین، (البته نظراتون برای ما ارجهیت داره)
آره ، من و عشقم هم نماز می خونیم ( که البته من مدتی بیش نیست که نماز خوندن رو شروع کردم. اولش فقط در حد یه شرط بود! البته این شرط یعنی یه باور،یه ایمان که عشقم می دونست بهش دارم، ولی بعدها برای من خیلی مهم شد و یه امانت به شمار میره) ما در عین حال به ندرت مشروب هم می خوریم! ولی تنهای تنها وقتی با هم هستیم یا نهایتاً دوست جون عشقم ( که جداً از جنس خودمونه) با ماست، اینکارو می کنیم.
من ایمان دارم که این کار نه تنها اشکالی نداره، بلکه حتی یه وقتایی به ما کمک می کنه تا به هم نزدیکتر بشیم. چه بسا ما احساساتی رو که خجالت می کشیم تو هوشیاری به هم بگیم، تو این شرایط راحتتر عنوان می کنیم. با هم می خندیم و با هم گریه می کنیم و با واقعیتها بیشتر روبرو می شیم. البته من هم ( وعشقم هم) با زیاده خوری موافق نیستیم.
می بخور منبر بسوزان مردم آزاری نکن!
این هم از رباعیات حکیم عمر خیام:
پرسش خیام از حضرت محمد (ص):
از من بر مصطفی رسانید سلام
وآنگاه بگو ئید باعزاز تمام
کای سید هاشمی چرا دوغ تر?ش
در شرع حلال است و می ناب حرام ؟
پاسخ از جانب حضرت محمد (ص) به خیام :
از من بر خیام رسانید سلام
وانگاه بگوئید که خامی خیام
من کی گفتم که می حرام است ولی
بر پخته حلال است و بر خام حرام
کلمات کلیدی: