روزی که بهم گفتی : نمیخام هیچکی جای تو باشه
سلام نازنینم
دیشب بهم گفتی : "داشتم فکر میکردم که دلم نمیخواد که هیچکس جای تو باشه ، حتی ا..... یا هیچکس دیگه . . . . . " نمیدونم چرا اسم ا... رو آوردی ؟؟؟ البته شاید بخاطر موقعیتشه شایدم چیز دیگییه ایه
خوشگلم نمیدونم منظورت دقیقا چی بود ولی اینو بدون که تو همه دنیای منی ، عمر منی ، نمیگم "لحظه" چون دروغه ولی "ساعتی" نیست که چند بار به تو فکر نکنم ، من خیلی نقشه ها واسه آینده تو دارم و باید ، باید ، باید ، باید خشگل جیگر نازنینمو خوشبختش کنم .
یادته واسه تولدم یه ایمیل تبریک فرستاده بودی و تو جوابش هیچی ننوشتم جز 2 جمله : عزیزم نیاز به هیچی منو خوشحال نمیکنه جز خوشبختی تو و اینکه : اشک نمیزاره ادامه بدم و بای . . . .
میدونی قبلنا خیلی نقشه واسه آینده ام داشتم ولی از وقتی که تو نازنینمو پیدا کردم یه نقشه دیگه به نقشه هام اضافه شده و اونم خوشبختی بی چون و چرای خودته .
عزیزم ازت خواهش میکنم منو تو این راه یاری کن ، چون من به بیشتر آرزوهای شخصی خودم رسیدم و از این به بعد باید واسه این آرزوی شیرین و دوست داشتنیم تلاش کنیم .
جیگرم بهم قول بده که تو این راه کمکم میکنی . . . . . . . . .
کلمات کلیدی: