سلام به همگی
امروز نازنینم یه خبر خیلی خوب بهم داد که از شنیدنش خیلی خوشحال شدم
. تو محل کارم بودم که قلبم بهم اس ام اس داد و اون خبر رو داد ،
منکه از صبحش به دلائل کاری درب و داغون بودم با شنیدن اون خبر ناگهان از خوشحالی قهقهه زدم . . . . . .
قضیه اون مسئله هم این بود : هفته قبل ، من از جیگرم خواستم به یه مسئله ای پاسخ مثبت بده ،
البته به شرطی که اول یه اتفاقی بیفته و بعد ما استخاره بگیریم و اگه جواب استخاره مثبت اومد ،
خشگل من هم به اون درخواست جواب مثبت بده (توضیح بیشتر نخواهید ، من خودم هم نفهمیدم چی گفتم!!!).
جیگرم هم قبول کرد و امروز اون اتفاق افتاد . . .
جیگرم هم امروز به من اس ام اس داد که : اون قضیه اتفاق افتاد و قرار شد که من استخاره رو بگیرم . . . . .
من دلم به این قضیه خیلی روشنه و امیدوارم که این مسئله انجام بشه . . . .
به جیگرم گفتم که : "به خدا گلی من اعتماد کامل داشته باش و هر چی اون صلاح بدونه قطعا صلاح ما هم هست . . . . ."
خدای خشگل نازنین من ، تو که هیچوقت منو تنها نزاشتی و هر چی ازت خواستم به بهترین نحو ممکن برام فراهم کردی ، پس تو این مسئله هم کمک من و جیگرم کن و کارها رو همونطور که خود خشگل نازنینت میدونی پیش ببر .. . خدا جونم خیلی دوستت دارم . . . .
کلمات کلیدی: