هر که بگوید من دانشمندم، نادان است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
حرفها و خاطره های من و عشقم

اگه دستم به جدایی برسه ....

اونو از خاطره ها خط میزنم 

از دل تنگ تموم آدما 

ازشب وروز خدا خط می زنم

اگه دستم برسه به آسمون 

با ستاره ها قیامت می کنم

نمی ذارم کسی عاشق نباشه 

ماهو بین همه قسمت می کنم

وقتی گاهی من ودل تنها می شیم 

حرفای نگفتنی رو میشه دید

می شه توسکوت بین مادوتا

خیلی از ندیدنی ها رو شنید

قصه جدایی ما آدما 

قصه دوری ما از خودمون

دوری من وتو از لحظه عشق 

قصه سادگی گم شدمون


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط باران آسمانی 91/6/13:: 3:49 عصر     |     () نظر


عشق، به شکل پرواز پرنده است

عشق، خواب یه آهوی رمنده است

من، 

زائری تشنه زیر باران

عشق،

چشمه آبی اما کشنده است

من، می‌میرم از این آب مسموم
اما اونکه مرده از عشق تا قیامت هرلحظه زنده است
من می‌میرم از این آب مسموم
مرگ عاشق عین بودن اوج پرواز یه پرنده است

تو که معنای عشقی به من معنا بده ای یار
دروغ این صدا را به گور قصه‌ها بسپار
صدا کن اسمم رو از عمق شب از نَـقب دیوار
برای زنده بودن دلیل آخرینم باش
منم من بذر فریاد، خاک خوب سرزمینم باش
طلوع صادق عصیان من بیداریم باش

عشق، گذشتن از مرز وجوده
مرگ، آغاز راه قصه بوده
من، راهی شدم نگو که زوده
اون کسی که سرسپرده مثل ما عاشق نبوده
من راهی شدم نگو که زوده
اما اونکه عاشقونه جون سپرده هرگز نمرده

تو که معنای عشقی به من معنا بده ای یار
دروغ این صدا را به گور قصه‌ها بسپار
صدا کن اسمم رو از عمق شب از نَـقب دیوار
برای زنده بودن دلیل آخرینم باش
منم من بذر فریاد خاک خوب سرزمینم باش
طلوع صادق عصیان من بیداریم باش

عشق، گذشتن از مرز وجوده
مرگ، آغاز راه قصه بوده
من، راهی شدم نگو که زوده
اون کسی که سرسپرده مثل ما عاشق نبوده

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط باران آسمانی 91/6/13:: 3:44 عصر     |     () نظر

 


 

گفتم : Be ostad zang nazani   


گفتم : Only ur girl classmate
 


گفتم : I know u do that but sorry ...
 


گفت : Wow!
 
من با هیچ همکلاسی پسر حتی سلام علیک ندارم! تعجب کردم بهم . . . . . . . . . 2 تا دختر به اسمهای مریم و هانیه.

 
گفت : شماره استادو ندارم

. . . .
گفتم : میدونم ... بخدا دست خودم نیست

....
گفتم : منظورم این بود که یه وقت بخاطر کار من مجبور به تماس با أونا نشی


گفت : نه ! نگران نباش، حتی به خاطر تو، به هیچکس (اقایان) رو نمیزنم . تا آخر عمر. بهت قول میدم

.
گفتم : قول بدی یا ندی خیالم از تو راحته ...ولی دلیل نمیشه مواظبت نباشم

...
گفت : مرسی که همواره نگرانمی

.
گفت : Establishment permi

Operation licence

 
گفتم : Ok tnx


گفت : مدتهاست این حس رو نداشتم . . . . . مرسی

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

 
گفتم : اگه فکر میکنی یه اپسیلون تعصب و تعهدم بهت کم شده ، سخت در اشتباهی

......


گفت : بعضی وقتها . . . . خیلی بدتر حتی

. . . . .
خداگلیم، فدات بشم


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط باران آسمانی 91/5/22:: 5:54 عصر     |     () نظر

چه مدت طولانی ایه اینجا چیزی ننوشتیم . . . . . . 

 

حالا تو داری پدر می شی  . . . . چقدر خوشبخت خواهم بود آنگه که کودک تورا به آغوش بکشم . . .  

و من هم خوشبخت هستم باور کن. . . .  


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط باران آسمانی 91/4/29:: 3:5 عصر     |     () نظر

نمیخوام مثل همه گریه کنم

 

دیگه گریه دلو وا نمی کنه 

 . . . . . . . . . . . . . . . . . . 



کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط باران آسمانی 90/10/18:: 9:19 صبح     |     () نظر

به دادم برس ای اشک دلم خیلی گرفته
نگو از دوری کی نپرس از چی گرفته

منو دریغ یک خوب به ویرونی کشونده
عزیزمه تا وقتی نفس تو سینه مونده

تو این تنهایی تلخ منو یک عالمه یاد
نشسته روبرویم کسی که رفته برباد

چه دردیه خدایا نخواستن اما رفتن
برای اون که سایه ست همیشه رو سر من

کسی که وقت رفتن دوباره عاشقم کرد
منو آباد کرد و خودش ویرون شد از درد

به دادم برس ای اشک دلم خیلی گرفته
نگو از دوری کی نپرس از چی گرفته

به آتش تن زد و رفت تا من اینجا نسوزم
با رفتنش نرفته تو خونمه هنوزم

. . . . . . .

به دادم برس ای اشک دلم خیلی گرفته
نگو از دوری کی نپرس از چی گرفته


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط باران آسمانی 90/10/17:: 3:25 عصر     |     () نظر

دیروز حرم حضرت معصومه بودم .....جایی که پارسال رفتم و از خدا واست... خواستم 

وخداگلی هم در کمتر از یک هفته جوابش رو داد و .....الباقی ماجرا . بخاطر روز عاشورا 

کلا خیلی متاثر بودم . البته کلا بعد از رفتن تو خیلی شکننده شدم و خیلی سریع دلم 

میشکنه و گریه میکنم ... حساب اینروزها هم که جداست .... مخصوصا دیروز با پدرم 

(که آدم روشنیه) صحبتی در مورد اینکه "اگه الان امام حسین قیام کنه ، بازم تنها میمونه " 

کردیم که این منو متاثرتر کرد . بعدش رفتیم داخل حرم . بیرون حرم خیلی خیلی شلوغ 

بود ولی داخل حرم خلوت بود مخصوصا داخل ضریح مطهر ......و براحتی 

زیارت جانانه ای کردیم . تو تنهایی خودم فقط بتو فکر میکردم ... از کجا شروع شد و به کجا 

ختم شد ......اولش یه هوس بود ، آخرش به یه عشق خدایی و آسمانی تبدیل شد ....

خدایا خودت میدونی که ما هیچوقت پامونو از گلیممون درازتر نکردیم ... هیچوقت باعث 

آزار و اذیت کسی نشدیم ... هیچوقت به کسی ظلم نکردیم ....پس ای خدای بزرگ توهم 

خودت هوای مارو داشته باش .... الان یه صحبتی باهات دارم که میدونم شاید واست 

تکراری باشه و چند بار هم قبلا بهت گفتم ... ولی باز هم خالی از لطف نیست : بخدا 

مسیر زندگی الانت که بر پایه خدا و پیغمبر و نماز و روزه و..... بهترین مسیر زندگیه ...

تو واسه این زندگیت کم زحمت نکشیدی ... مواظبش باش .. مطمئن باش که خدا هم 

هواتو داره و روز بهروز همه چی رو بهتر و بهتر میکنه .... خداجونم ، خدای خشگلم ، 

خدای نازنینم .... تو که واست کاری نداره .... هوای همه ادما رو داشته باش ... نزار دست 

از پا خطا کنیم ... خودت میدونی که ما در ذات و جوهرمون پلیدی و کثیفی نیست ... 

پس خودت هوای ما بنده های ناچیزت رو داشته باش ........


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط باران آسمانی 90/9/16:: 9:40 صبح     |     () نظر


پیشنهاد می کنم . . . . . 

        حالا  . . . . . . .

هر دو در مورد موضوع دیگری سکوت کنیم !


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط باران آسمانی 90/8/19:: 10:13 صبح     |     () نظر

دفتری بود که گاهی من و تو
می نوشتیم در آن
از غم و شادی و رویاهامان
از گلایه هایی که ز دنیا داشتیم
من نوشتم از تو:
که اگر با تو قرارم باشد
تا ابد خواب به چشم من بی خواب نخواهد آمد
که اگر دل به دلم بسپاری
و اگر همسفر من گردی
من تو را خواهم برد تا فراسوی خیال
تا بدانجا که تو باشی و من و عشق و خدا!!!
تو نوشتی از من:
من که تنها بودم با تو شاعر گشتم
با تو گریه کردم
با تو خندیدم و رفتم تا عشق

 . . . . . . 


من نوشتم هر بار
با تو خوشبخترین انسانم…

ولی افسوس مدتی هست که دیگر . . . 

نه قلم دست تو مانده است و نه من . . . . . . 

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط باران آسمانی 90/8/19:: 10:11 صبح     |     () نظر

سلام ...

از اینکه همواره حمایتم می کنی بینهایت ازت ممنونم. 

برات بهترینها و برترینها رو آرزو می کنم.

امیدوارم خداوند همیشه و همیشه همه درهای خیر و برکت و رحمتش رو برای تو و عزیزانت باز کنه ، من اگه از خداگلیم چیزی برای تو میخوام واسه اینه که اون میدونه تو آنقدر بزرگ و مغروری که مثل خودش نباید هرگز به چیزی یا کسی نیازمند باشی. 

من پیشاپیش ازش میخوام همه درها را بدون اینکه حتی لمسشون کنی، باز باز کنه .

امشب شب عید قربانه . . . . 

عیدت مبارک . . . . 

اولین باری که پارسال اسکی رفتیم 89/08/14 بود . . . 

لطفا اینبار با ام... برو.

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط باران آسمانی 90/8/15:: 5:37 عصر     |     () نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >